مقدمه:
در زیارت نامه حضرت زینب به شرح و توضیح بعضی از واژه ها جهت هرجه بیشتر شناخته شدن حضرت زینب اشاره خواهیم کرد. واژه هایی که اختصاص به حضرت علی علیه السلام دارند.
 
اگر چه در شرح  بعضی از این واژه ها صرفا به معرفی پدر بزرگوارش حضرت امیر المومنین علیه السلام دارد، ولی شناخت اوصاف و القاب و ویژگیهای منحصر بفرد حضرت علی علیه السلام بیانگر نمونه الگوی به تمامی است، که این ویژگیها را دخترش زینب کبری از او به ارث برده است.
 
در این زیارتنامه مشاهده می کنیم برای معرفی حضرت زینب سلام علیها از این نوع واژه ها به کرار استفاده گرددیده است به عنوان نمونه: یا بِنْتَ یعْسُوبِ الدِّینِ،  یا بِنْتَ امِیرِ الْمُؤمِنینَ،  یا بِنْتَ سَیدِ الْوَصِیینَ،  یا بِنْتَ قائِدِ الْبَرَرَةِ، یا بِنْتَ قامِعِ الْکفَرَةِ وَ الْفَجَرَةِ...
 
در حقیقت گاهی در معرفی افراد به نسب و به اوصاف پدران اشاره می گردد. در زیارت نامه حضرت زینب سلام  الله علیها هم این ویژگی به چشم می خورد.
 
به عنوان نمونه یعسوب الدین یکی از القاب حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام به معنای رئیس بزرگ دین است.که در این زیارتنامه به آن اشاره گردیده است.
 
همچنین واژه های متعددی در این زیارتنامه است که به بعضی از آنها اشاره خواهیم کرد.
 
زینب سلام الله علیها دختر یعسوب الدین
ابن ابی الحدید در شرح کلام امیرالمومنین که فرمود: «انا یعسوب المؤمنین والمال یعسوب الفجار» گوید: این کلمه را رسول خدا صلی الله علیه و آله درباره آن حضرت فرموده یک دفعه به لفظ: «انت یعسوب الدین» و یکدفعه به لفظ «انت یعسوب المؤمنین» هر دو به یک معنی برمی گردد گویا او را رئیس مؤمنین و سید آن‌ها قرار داده است.
 
و در مقدمه شرح خویش گفته: در اخبار اهل حدیث کلامی درباره علی علیه‌السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله نقل شده که معنای امیرالمؤمنین می دهد و آن این که فرمود:
 
«اَنتَ یعسوب الدین والمال یعسوب الظّلمَة» و در روایت دیگری «هذا یعسوب الدین» این دو روایت را احمد بن حنبل در مسند خود و ابونعیم در حلیة الاولیاء نقل کرده است
  
السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ یعْسُوبِ الدِّینِ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ امِیرِ الْمُؤمِنینَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ سَیدِ الْوَصِیینَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ قائِدِ الْبَرَرَةِ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ قامِعِ الْکفَرَةِ وَ الْفَجَرَةِ درود:
 
 بر تو باد ای دختر رهبر بزرگ دین و آیین، درود بر تو باد ای دختر امیر و فرماندهی مؤمنان، درود بر تو بادای دختر سرور جانشینان پیامبران. درود بر تو بادای دختر درهم کوبنده و خوار کنندهی کافران، بدکاران و فاجران.
 
این منقبت که از مناقب منحصر به فرد امام علی علیه السلام است. از دلائل خلافت اوست.علامه شوشتری در کتاب احقاق الحق در حدود ۴۰ نفر از بزرگان محدثین اهل سنت را نام برده است که در کتابهایشان به نقل احادیثی پرداخته اند که لقب یعسوب الدین یا یعسوب المومنین برای امیرالمومنین علیه السلام در آنها آمده است.
 
سبط(1) ابن جوزی(2) که از بزرگان علمای حنبلی، حنفی است در کتاب تذکرة الخواص می نویسد: حضرت علی (علیه السلام) را یعسوب المؤمنین نامیده اند،
 
زیرا یعسوب پادشاه زنبوران عسل است که از همه قوی تر و هوشیارتر است، بر در کندو می ایستد و هر زنبوری که عبور می کند دهانش را می بوید، اگر بوی بد از او بشنود می فهمد که از گیاه بدی استفاده کرده، پس او را به دون نیم می کند و بر در کند و می افکند تا زنبورهای دیگر عبرت گیرند.
 
علی (علیه السلام) نیز بر در بهشت می ایستد و دهان مردم را می بوید، هر کسی را که بوی دشمنی خود از او بشنود در آتش دوزخ می افکند.(3) شیخ طوسی (رحمه الله) نیز حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که فرمود:
 
یا علی انک سید المسلمین و امام المتقین و قائد الغر المحجلین و یعسوب الدین.(4)علی جان تو سرور مسلمانان و پرهیزکاران و فرماندهی سواران مجاهد، و پیشوا و بزرگ مؤمنان هستی.
 
زینب سلام الله علیها دختر «امیرالمؤمنین»
درباره ی عنوان «امیرالمؤمنین» اعتقاد شیعه ی امامیه آن است که خداوند تبارک و تعالی این لقب را به حضرت علی بن ابی طالب علیهما السلام داده و هیچ کس دیگر چه قبل و چه بعد از او برازنده ی این نام نیست.
 
در حدیث آمده که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) به اصحاب فرمود:علی را به امارت سلام کنید و در حدیث دیگر است که خدا علی (علیه السلام) را امیرالمؤمنین نامیده است و روا نیست کسی دیگر به این نام خوانده شود.
 
از اهل سنت نیز روایات بسیار در این زمینه رسیده است. حافظ ابو نعیم اصفهانی (5)از انس بن مالک روایت کرده است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) درباره ی علی (علیه السلام) فرمود:
 
او امیرالمؤمنین و فرماندهی سواران مجاهد «قائد الغر المحجلین» (غر، یعنی اسبان پیشانی سفید، محجلین یعنی اسبان دست و پا سفید) و خاتم اوصیاست.
 
 ابن مردویہی اصفهانی آورده است که جبرئیل در محضر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) علی (علیه السلام) را امیرالمؤمنین خواند.(6) شیخ سلیمان قندوزی،(7).
 
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت کرده است که نبی مکرم اسلام فرمودند:لو علم الناس ان علیا متی سمّی علی امیرالمؤمنین ما أنکروا فضله سمی امیرالمؤمنین و آدم بین الروح و الجسد،..
 
اگر مردم می دانستند که علی از چه زمانی امیر مؤمنان نامیده شده هرگز فضایل او را انکار نمی کردند. وی آن گاه این لقب را گرفت که آدم میان روح و جسد بود (و هنوز آفرینش او کامل نگشته بود).
 
و آنکه خداوند (در عالم ذر از آفریدگان قرار گرفت و فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟ گفتند: چرا» فرمود: «من پروردگار شما هستم، و محمد پیامبر شماست، و علی امیر شما.»(8)
 
زینب سلام الله علیها دختر پیشوای نیکوکاران
و در این که حضرت علی (علیه السلام) پیشوای نیکوکاران است روایات بسیاری به ما رسیده که در بعضی از آنها، از نزول آیه ی هفتم سوره ی بینه واولئک هم خیر البریة ، در شأن امام علی (علیه السلام) و شیعیان آن حضرت حکایت دارد.
 
در امالی شیخ طوسی (رحمه الله) از جابر بن عبدالله روایت می کند که گفت: در حضور پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بودم. امیرالمؤمنین علت وارد شد پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
 
برادرم علی آمد آنگاه متوجه خانه ی کعبه شد و به دست مبارک اشاره نمود و فرمود: به آن خدایی که جانم در دست قدرت اوست روز قیامت علی و شیعیان او رستگاران عالم هستند و فرمود:
 
 علی از حیث ایمان اول شماست و او باوفاترین اشخاص است به عهد خداوند و عادل ترین شما است بر رعیت و قسمت می کند میان شما به عدل و مساوات و برترین خلایق است نزد پروردگار. جابر گوید: پس از نزول آیه ی:
 
«إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّةِ»(9) هرگاه علی عابر اصحاب رسول الله وارد می شد، می گفتند: خیرالبریة آمد.(10)
 
زینب سلام الله علیها دختر امام رستگاران
و نیز شیخ سلیمان قندوزی در ینابیع المودة از جابر بن عبدالله روایت کرده که گفت: روز حدیبیه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) دست علی علیم راگرفته بود و با صدای بلند فرمود:
 
این (علی) امام رستگاران و کسی است که با کافران جنگیده و خواهد جنگید، هر کس او را یاری کند یاری می شود و هر کس او را خوار شمارد خوار خواهد شد.(11)
 
در این که آن حضرت در هم کوبنده و خوار کننده ی کار، بدکاران و فجار بوده به گواهی تاریخ در تمامی مواضع خطر، همواره پشتیبان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) بوده و از آن حضرت در مقابل کفار و منافقان نگهبانی و محافظت می نمود.
 
و در این راه جان خود را در طبق اخلاص نهاده و در اکثر جنگ های تن به تن با کفار و مشرکین خوش درخشید و یکی از افتخارات امام علی (علیه السلام) این است که در تمام نبردها ملازم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پرچمدار وی بود.
 
شرکت در بیست و شش غزوه
پیامبر اکرم که در طی دوران زندگی خود در مدینه با مشرکان، یهودیان و شورشیان بیست و هفت «غزوه»(12) داشت و پنجاه و هفت «سریه»(13) نیز به امر آن حضرت صورت گرفت که بعضی از مورخین تعداد سریه های پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) راکمتر از این هم نوشته اند.
 
امیر مؤمنان در بیست و شش غزوه از غزوات پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شرکت کرد و فقط در غزوه ی «تبوک» به فرمان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در مدینه اقامت گزید و از شرکت در جنگ باز ماند،
 
زیرا بیم آن می رفت که منافقان مدینه در غیاب پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) شورش کنند و زمام امور را در مرکز اسلام (مدینه) به دست گیرند.
 
تعداد سریه هایی که رهبری آنها به عهده ی حضرت علی (علیه السلام) بود به درستی مشخص نیست. اما دلاوری های آن حضرت در تمامی غزوات و سریه ها در لابه لای اوراق تاریخ به روشنی میدرخشد. حضرت در جنگ بدر که در نبرد تن به تن با ولید
 
دایی معاویه او را به خاک افکنده بود، در نامه یی به معاویه می نویسد: شمشیری که به وسیله ی آن جد(14)، دایی(15) و برادرت(16) را کشتم نزد من است.(17)
 
فداکاری آن حضرت در جنگ احد آنچنان بود که امین وحی ایثار علی علیه السلام را ستود و گفت: این نهایت فدا کاری است که او (علی علی) از خود نشان می دهد.
 
 پیامبر اکرم ا امین وحی را تصدیق کرد و گفت: من از علی و علی از من است و جبرئیل عل؟ گفت: من نیز از شمایم. سپس ندایی در میدان شنیده شد که می گفت:لا سَیفَ اِلا ذوالفَقارِ وَ لا فَتی اِلا عَلی.
 
شمشیری جز ذوالفقار و جوان مردی همچون علی نیست.(18) مبارزه ی آن حضرت با عمرو بن عبدود که یکی از شش نفر قهرمان نامی عرب بود دارای موقعیت فوق العاده یی بود.
 
 وقتی که حضرت علی علیه السلام با التماس فراوان از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) اجازه ی مبارزه خواست و حضرت موافقت نمود، شمشیر خود را به او داد و عمامه یی بر سر او بست و در حق او دعا کرد و گفت:
 
خدایا، علی را از بدی حفظ فرما، پروردگارا، در بدر عبیده، در جنگ احد شیر خدا حمزه را از من گرفتی، خداوندا، علی را از آسیب حفظ فرما. سپس این آیه را تلاوت کرد:
 
«...رَبِّ لَا تَذَرْنِی فَرْدًا وَأَنْتَ خَیْرُ الْوَارِثِینَ»(19) سپس جمله ی تاریخی را بیان فرمود: بَرَزَ اَلْإِیمَانُ کُلُّهُ إِلَی اَلشِّرْکِ کُلِّهِ. یعنی دو مظهر کامل ایمان و شرک با هم روبرو شدند.(20)
 
و هنگامی که عمر و به دست آن حضرت به جهنم واصل شد(21) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:ضَرْبَةُ عَلِیٍّ یَوْمَ اَلْخَنْدَقِ أَفْضَلُ مِنْ عِبَادَةِ اَلثَّقَلَیْنِ.(22) ارزش ضربتی که علی (علیه السلام) در روز خندق بر دشمن فرود آورد از عبادت جهانیان برتر است.
 
زینب سلام الله علیها دختر وارث پیغمبران
السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ وارِثِ النَّبِیینَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ خَلِیفَةِ سَیدِ الْمُرِسَلینَ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ ضِیاءِ الدِّینِ السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ النَّبَإ الْعَظیمِ عَلَی الْیقینِ.
 
درود بر تو باد ای دختر وارث پیغمبران، درود بر تو باد ای دختر جانشین بزرگ پیامبران. درود بر تو باد ای دختر روشنایی دین و آیین، درود بر تو باد ای دختر خبر عظیم و بزرگ از روی یقین و باور.
 
از آن جا که ارث انبیاء غیر از مادیات، شامل سرمایه های معنوی آنان از جمله: علم لدنی، هدایت مردم، هشدار و بشارت دادن امت می باشد و خداوند بعضی از پیامبران را به علومی مخصوص گردانیده، حضرت آدم (علیه السلام) را علم اسماء،(23)
 
 حضرت خضر (علیه السلام) را علم فراست.(24) و حضرت یوسف (علیه السلام) را علم تعبیر و تأویل (25) و حضرت داود (علیه السلام) را علم زره سازی(26) حضرت سلیمان (علیه السلام) را علم منطق طیر،(27)
 
حضرت عیسی (علیه السلام) را علم تورات و حکمت(28) مرحمت فرمود، و حضرت محمد (صلی الله علیه و آله) را نیز علم تمام شرایع و حکمت تعلیم فرمود.(29) لذا پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) وارث علوم همه ی انبیاء می باشد.
 
 پس علم آدم (علیه السلام) سبب اعزاز و اکرام و سجده و تحیت شد، علم خضر (علیه السلام) سبب تعلیم موسی (علیه السلام) و استادی آن پیغمبر با جلالت گردید، .
 
علم یوسف (علیه السلام) سبب ملک و مکنت شد، علم داود (علیه السلام) سبب وجدان ریاست و خلافت گردید، علم حضرت سلیمان (علیه السلام) سبب استیلاء وی بر کل موجودات شد، علم حضرت عیسی (علیه السلام) سبب زوال تهمت و رفع ملامت شد.
 
و علم حضرت رسالت سبب شفاعت کلیه ی امت گردید چنانکه فرماید: وَلَسَوْفَ یُعْطِیکَ رَبُّکَ فَتَرْضَی»(30)البته انبیای عظام از جهت رتبه و مقام و معلومات در یک درجه نیستند چنانکه خداوند در قرآن می فرماید:
 
تِلْکَ الرُّسُلُ فَضَّلْنَا بَعْضَهُمْ عَلَی بَعْضٍ... (31)آری وجود مقدس علی (علیه السلام) است که وارث جمیع علوم آن بزرگواران می باشد.
 
علی علیه السلام افضل از انبیای سلف
و در بعضی از روایات، امیرالمؤمنین علی (علیه السلام)، افضل از انبیای سلف معرفی شده است. در شرح نهج البلاغه ی ابن ابی الحدید و تفسیر امام فخر رازی، در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل شده که حضرت فرمودند:علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل.
 
و در خبردیگر فرمود:علَماء امتی افضل من انبِیاء بَنی اِسرائیل».(32) جایی که علمای این امت به واسطه ی آن که علمشان از سرچشمه های علم محمد (صلی الله علیه و آله) است، .
 
مانند، یا افضل و بهتر از انبیای بنی اسرائیل می باشند حتما حضرت علی (علیه السلام) بنا بر نقل علمای فریقین، پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:
 
 آنا مدینة العلم و علی بابها، افضل از انبیاء می باشد و هرگز در آن شک و تردیدی وجود ندارد. و خود آن بزرگوار وقتی که صعصعة بن صوحان سؤال این معنا را نمود حضرت به بعضی از جهات افضلیت خود اشاره فرمود.
 
 بنابراین آن حضرت بر جمیع انبیاء و رسل به استثنای رسول گرامی اسلام افضلیت خواهند داشت.(33) احادیث بسیاری از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) از طریق فریقین نقل شده که:
 
سه حدیث متعدد
 آن حضرت در موارد متعدد به خلافت علی (علیه السلام) پس از خود تصریح فرموده است که مشهورترین آن در اوایل خطبه غدیر است و از جمله به سه حدیث اشاره می شود.
 
1- در امالی شیخ صدوق (رحمه الله) است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود: یا عَلی اَنتَ اِمام امَّتی وَخَلیفَتی عَلَیها بَعدی، وَ اَنتَ قائِد المؤمنینَ إلیَ الجَنَّةِ.(34)ای علی، تو امام امت من هستی و بر آنها پس از من تو خلیفه هستی، تو پیشرو اهل بهشتی.
 
2- و سلیمان بلخی حنفی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نقل کرده که فرمود:أَ مَا تَرْضَی أَنْ تَکُونَ مِنِّی بِمَنْزِلَةِ هَارُونَ مِنْ مُوسَی إِلاَّ أَنَّهُ لاَ نَبِیَّ بَعْدِی،إِنَّهُ لاَ یَنْبَغِی أَنْ أَذْهَبَ إِلاَّ وَ أَنْتَ خَلِیفَتِی.(35)
 
آیا تو راضی نمیشوی که مقام و منزلت تو نزد من مانند جایگاه هارون نزد موسی باشد، با این تفاوت که بعد از من پیامبری نخواهد بود. سزاوار نیست که من بروم و خلیفه یی بعد از خود نداشته باشم.
 
3- ابن مغازلی فقیه شافعی در کتاب مناقب خود نقل می کند که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:یا عَلی أنتَ أخی وَ وَصِیی وَ خَلیفَتی وَ قاضی دَینی.(36)
 
یا علی، تو برادر و خلیفه و اداکننده ی دین می باشی و از مهم ترین احادیث در این مورد، حدیث یوم الدار است و آن اولین روزی بود که خاتم الانبیاء نبوت و رسالت خویش را آشکار ساخت و فرمود: 
 
ولین کس که به من ایمان آورد، خلیفه ی بعد از من خواهد بود و تا سه مرتبه دعوت خویش را اعلان نمود و هر سه بار، این مولای متقیان بود که به آن حضرت ایمان آورد و سپس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) او را نوید خلافت داد و فرمود:
 
 ان هذا اخی و وصیی و خلیفتی فیکم و در بعضی از روایات حضرت علی (علیه السلام) را مورد خطاب قرار داد و فرمود:یا عَلی: أنتَ وَصِیی وَ خَلیفَتی مِن بَعدِی.(37)
 
همچنان که روندگان در صحرا، دریا، و بیابان به وسیله ی ستارگان راه می یابند.(38) ائمه ی ما صلوات الله علیهم اجمعین نیز راهنمای معنوی هستند که مردم را از تاریکی ظلمت، نادانی، وکفر نجات می بخشند. چنان که در کافی است،
 
نجم و علامات در قرآن اشاره به علی علیه السلام
در پاسخ سؤال هیثم که از امام صادق (علیه السلام) درباره ی آیه ی مبارکه ی «وَعَلَامَاتٍ وَبِالنَّجْمِ هُمْ یَهْتَدُونَ» سؤال نمود، حضرت فرمود:پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمود:
 
نجم و علامات، ائمه ی طاهرین سلام الله علیهم اجمعین هستند.(39)و نیز امام صادق علیه السلام در تفسیر آیه ی مبارکه ی «اللَّهُ وَلِیُّ الَّذِینَ آمَنُوا یُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَی النُّورِ...»(40)
 
.
فرمودند: خداوند این گونه اشخاص را از تاریکی گناه به سوی توبه و مغفرت بر اثر ولایت ما و قبول پیشوایی امامان عادل و منصوب از طرف پروردگار، رهبری و هدایت فرموده است.(41)
 
البته احادیث در این زمینه فراوان است از جمله حدیث مشهوری است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) فرمودند:إنّ الحسین مصباح الهدی و سفینة النجاة.(42)
 
و در کتاب «فضائل الشیعه» از امام صادق (علیه السلام) نقل کرده است که پیامبر رحمت (صلی الله علیه و آله) به علی (علیه السلام) فرمود:یَا عَلِیُّ شِیعَتُکَ مَصَابِیحُ اَلدُّجَی.(43)یا علی شیعیان تو همانند چراغی در تاریکی ها هستند.
 
بنابراین روایت شریف به این نکته پی می بریم، زمانی که شیعیان آن حضرت راهنمایان گرفتاران در تاریکی هستند، علی (علیه السلام) و فرزندانش به طور مسلم و یقین از بالاترین موقعیت برخوردارند و این است نمی از دریای معانی ضیاءالدین.
 
ارباب لغت نباء را به چند معنی گفته اند که قوی ترین آن خبر، خبر دادن و آگاه کردن است. لذا نبی کسی است که صاحب اخباری باشد. وقتی نباء با صفت عظیم بیاید این نکته را می رساند که دارای مراتب مختلف است.
 
در تفسیر اهل بیت (علیهم السلام) نباء عظیم امیرالمؤمنین (علیه السلام) است، چنان که در کافی از امام صادق (علیه السلام) معنای نباء عظیم سؤال شد و حضرت فرمود:
 
امیرالمؤمنین (علیه السلام) است.(44) خود آن حضرت نیز فرمود: برای خدا آیه و نباء بزرگتری از من نیست.(45)شیخ سلیمان قندوزی حنفی و شیخ صدوق (رحمه الله) از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) روایت کرده اند که فرمود
 
یا علی تو باب و راه خدا و حجت پروردگار و نباء عظیم و صراط مستقیم و مثل اعلی هستی.(46)بنابراین اخبار وجوهی استنباط می شود که شاید یکی از آن وجوه این باشد که امر ولایت و نصب علی (علیه السلام) بر مردم گران آمد.
 
و آن را خبری بزرگ دانستند و وجه دیگرش این که برای مردم خبر از قیامت خبر بزرگی بود و از آن سؤال می کردند و این که علی علیه السلام فرمود: خبر عظیم من هستم یعنی آن اخبار نزد من است. چنان که اصبغ بن نباته(47)
 
 روایت کرده که گفت: روز جنگ جمل در بصره سواری از لشکر بصره بیرون آمد و آیات «عَمَّ یَتَسَاءَلُونَ عَنِ النَّبَإِ الْعَظِیمِ»(48) را می خواند، امیرالمؤمنین (علیه السلام) پیش رفت و به او فرمود: می شناسی آن خبر بزرگ را؟
 
عرض کرد: خیر، فرمود: به خدا قسم منم نباء عظیم که در من خلاف کردید به زودی خواهید شناخت مرا آن وقتی که میان بهشت و دوزخ بایستم و خلایق را قسمت کنم .
 
و به دوزخ گویم این برای تو و آن دیگر برای من، بگیر او را که از دشمنان من است و دست بردار از این شخص که از دوستان من است و به زودی خواهید دانست که من نباء عظیم هستم آن زمان که در کنار حوض کوثر ایستاده ام و طایفه یی را از حوض کوثر برانم چنان که در دنیا شتر غریب را از کنار حوض آب برانند پس آن سوار بصری را به قتل رسانید و به جای خود بازگشت.(49)
 
السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ مَنْ حِسابُ النّاسِ عَلَیهِ وَالْکوْثَرُ فی یدَیهِ وَالنَّصُ یوْمَ الْغَدیرِ عَلَیهِ وَ رَحْمَةُ اللهِ درود و رحمت و برکات خدا بر توای دختر کسی که رسیدگی به حساب مردم به عهده ی او، و کوثر در دست او، و نص روز غدیر درباره ی او است.
 
حساب الناس
کلمه ی حساب در اصل به معنای رسیدگی به اموال یا اعمال فرد، یا جامعه است. و ایاب نیز نوعی بازگشتن است و این بازگشتن برای موجودی است که دارای اراده باشد.
 
ولی رجوع برای بازگشتن موجود با اراده و بی اراده به کار می رود.(50)
 
وقتی این دو کلمه در کنار هم قرار بگیرد و روی سخن با فرد یا گروهی باشد، این مطلب به دست می آید که آن فرد، یاگروه روزی از راهی که رفته اند بازخواهند گشت و به اعمال و اموالشان رسیدگی خواهد شد.
 
 و این مسئله روشن است که این حساب و کتاب و ایاب و ذهاب) اشاره به قیامت است و در قیامت باید کسی یا کسانی باشند که رودررو، آن شخص یا جامعه و گروه را مورد بازرسی قرار داده و به اعمال و اموال او رسیدگی نمایند،.
 
 لذا در امالی شیخ طوسی (رحمه الله) ، پیرامون آیات: «إِنَّ إِلَیْنَا إِیَابَهُمْ ثُمَّ إِنَّ عَلَیْنَا حِسَابَهُمْ»(51) ( از حضرت امام جعفر صادق (علیه السلام) روایت کرده که فرمود:
 
وقتی قیامت برپا شود، خداوند حساب شیعیان مان را به ما واگذار می نماید و ما از خدا می خواهیم حقوق خودش (حق الله) را (که برگردن شیعیان است) به ما ببخشاید و آن چه از (حقوق) ما به گردن شیعیان است به آنها واگذار نموده و می بخشیم، سپس آیات فوق را تلاوت فرمود.(52)
 
و نیز در تفسیر جامع به نقل از کافی، از جابر بن عبدالله انصاری روایت کرده که حضرت محمدباقر (علیه السلام) به من فرمود:
 
ای جابر، روز قیامت پروردگار خلایق اولین و آخرین را تماما جمع میکند، آن گاه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و امیرالمؤمنین علیهما السلام را بخوانند و بر آن دو بزرگوار حله ی(53)
 
 سبزی بپوشانند که میان مشرق و مغرب را روشنایی دهد، سپس ما ائمه را حاضر کنند و فصل حکومت میان خلایق و حساب آنها را به ما واگذار کنند، به خدا قسم ما اهل بهشت را به بهشت و اهل دوزخ را به دوزخ داخل خواهیم کرد».(54)
 
و در زیارت جامعه کبیره می خوانیم: وَ إِیَابُ الْخَلْقِ إِلَیْکُمْ وَ حِسَابُهُمْ عَلَیْکُمْ وَ فَصْلُ الْخِطَابِ عِنْدَکُمْ.......»ای بزرگوارانی که بازگشت خلایق به سوی شماست و شما به حساب مردم رسیدگی می نمایید و تمیز حق و باطل در حضور شما ائمه انجام می شود.
  
نتیجه:
آنچه در این مطلب به آن اشاره گردید به قرار زیر است:
1.یعسوب الدین یکی از القاب معروف حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است. این عنوان به معنای "رئیس بزرگ دین" است و نشان دهنده بزرگی و نقش برجسته حضرت علی در اسلام می‌باشد. این عنوان نشانگر مقام و منزلت وی بین مسلمانان است و به عنوان یکی از مناقب منحصر به فرد امام علی شناخته می‌شود.
 
2- زینب سلام الله علیها فرزند گرامی امیرالمؤمنین حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام است. لقب امیر المؤمنین" بیانگر مقام و منزلت بالای حضرت علی بن ابی طالب علیه السلام در اسلام است
 
3- زینب سلام الله علیها بیت النبوة، یعنی دختری است که از نسل وارثان پیغمبران است. وی فرزند گرامی حضرت علی بن ابی طالب و حضرت فاطمه الزهرا علیهما السلام می‌باشد، که هر دو به عنوان وارثان مستقیم پیامبر اسلام محمد صلی الله علیه و آله هستند.

4-زینب سلام الله علیها فرزند پیشوای نیکوکاران  می نامند زیرا حضرت علی در تاریخ اسلام شناخته می‌شود. او با شجاعت، عدالت، و عشق به خداوند و خدمت به انسانیت، الگویی از نیکوکاری و رهبری است. شهامت و صبر خود در رویدادهای تاریخی همچون واقعه عاشورا و پس از آن در کربلا و شام، نقش بسیار مهمی داشت و به عنوان نمادی از شهامت، صبر، و ایثار در راه حق، در تاریخ اسلام شناخته می‌شود
 
5. زینب سلام الله علیها  را فرزند حساب الناس می گویند به معنای توجه و اهتمام به مسائل عدالت و انصاف در رفتار و رهبری است. حضرت علی علیه السلام به عنوان پیشوای نیکوکاران و امام راستین، با توجه به وجود خلافت و مسئولیت‌های حکومتی، تلاش می‌کرد تا در تمام جوانب زندگی انسانی به عدالت و انصاف رسیدگی کند. او با حساب کردن و شناختن حقوق و وظایف هر فرد و رعایت قوانین و اصول اخلاقی، تلاش می‌کرد تا جامعه را به سوی بهبود و پیشرفت هدایت کند. از این رو می‌توان گفت که حساب الناس به عنوان یکی از ویژگی‌های برجسته حضرت علی علیه السلام است.
  
پی نوشت:
1.سبط، به کسر سین و سکون با، فرزند زاده، نوه، بیشتر به فرزندان و نوادگان دختری اطلاق می شود.
2. یوسف بن قیزاوغلی بن عبدالله ترکی حنبلی حنفی بغدادی ملقب به شمس الدین، مکنی به ابوالمظفر، عالم، مورخ فقیه واعظ، محدث خوش گفتار و نیکو منظر بود. پدرش برده ی ترک آزاد شده و مادرش دختر ابن جوزی واعظ مشهور بود که یوسف در جوانی تحت تربیت این پدر بزرگ قرار گرفت. در سال 600 هجرت در حدود هیجده سالگی به سیاحت و جهانگردی پرداخت تا به دمشق رفته و در حوزه ی درس فقهی جمال الدین محمود حصری حاضر و مذهب حنفی را برگزید از آثارش: تذکرة الخواص الأمة فی ذکر خصائص الائمه و یا تذکرة الخواص فی مناقب امیرالمؤمنین و اهل بیته الطاهرین (علیهم السلام)، مرآة الزمان فی تاریخ الاعیان، تفسیر القرآن می باشد. وی در سال 654 قمری در دمشق وفات یافت و در جبل قاسیون مدفون گردید. ریحانة الادب 2/ 427، فرهنگ بزرگان اسلام و ایران / 674.
3.تذکرة الخواض به نقل از امام علی بن ابی طالب (علیه السلام) / 46.
4.امالی شیخ طوسی (رحمه الله) ، م 11 ح 63. نظیر این حدیث را ابن مغازلی شافعی در کتاب مناقب امیرالمؤمنین (علیه السلام) صفحه ی 65 حدیث 93 آورده است.
5. حلیة الاولیاء ( 1/63)
6.الغدیر 87/8 ، دایرة المعارف تشیع 522/1 .
7.شیخ سلیمان بن ابراهیم قندوزی بلخی معروف به خواجه کلان بن محمد، معروف به بابا خواجه حسینی قندوزی بلخی، از علمای نامدار قرن سیزدهم هجری. وی به سال 1220 قمری در شهر قندوز، یکی از نواحی بلخ به دنیا آمد. از سنین جوانی به آموختن علوم همت گماشت و برای تکمیل تحصیلات خود به بخارا سفر کرد و نیز از حوزه ی درسی علما و مشایخ در سایر شهرهای افغانستان و هندوستان بهره گرفت و به زادگاه خود بازگشت. سرانجام قندوزی روز پنجشنبه ششم ماه شعبان 1294 قمری در قسطنطنیه وفات یافت و در خانقاه مرادیه به خاک سپرده شد. او در فروع احکام شرعی به مذهب حنفی گرایش داشت و در طریقت نقشبندیه سلوک عرفانی به کار می برده است. از آثارش: اجمع الأکوان، اجمع الفواید، مشرق الاکوان و ینابیع المودة (چشمه های دوستی است این کتاب بین شیعیان شهرت فراوان یافته است، او از پرآوازه ترین علمای قرن سیزدهم هجری است که حدیث شریف غدیر را در آثار خود نقل و روایت نموده است. گفتنی است که قندوزی خود را منتسب به خاندان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میشمارد و شجره نامه ی سیادت او با اسقاط چند واسطه در مقدمه ی برخی از چاپهای کتاب ینابیع المودة به امضای آیة الله مرعشی نجفی (رحمه الله) منتشر شده است. مقدمه ینابیع المودة چاپ دوم به قلم سید محمد مهدی خرسان، دایرة المعارف تشیع 13 / 326.
8.ینابیع المودة، المودة الرابعة / 280 - 279، امام علی بن ابی طالب علیهما السلام / 48.
9.بینه / 7، البته کسانی که ایمان آوردند و اعمال شایسته کردند، آنان بهترین آفریدگان (روی زمین اند).
10.امالی شیخ طوسی (رحمه الله) مجلس 9 حدیث 40.جامع 7 / 399.
 11.ینابیع المودة، المودة الرابعة / 285 حدیث 815.
12.در اصطلاح سیره نویسان مسلمان به آن دسته از مجاهدتها و نبردهایی غزوه میگویند که فرماندهی و رهبری سپاه اسلام را پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) خود بر عهده ی می داشت و شخصا همراه سپاهیان حرکت می کرد و با آنان نیز به مدینه باز می گشت.
13.سریه، نبردهایی است که در آنها بخشی از سپاه اسلام برای سرکوبی شورشیان و توطئه گران از مدینه حرکت می کرد و فرماندهی لشکر به عهده ی یکی از افراد برجسته ی سپاه اسلام واگذار می شد.
 14.عتبة بن ربیعه (پدر هند، مادر معاویه).
15.ولیدبن عتبه.
16.حنظلة بن ابی سفیان، که هر سه در جنگ بدر به دست امام علی (علیه السلام) کشته شدند.
17.نهج البلاغه، نامه ی 64.
18.الکامل فی التاریخ 2/ 107، ارشاد 71/1 ، بحارالأنوار 20/ 54، فروغ ولایت / 91، منتهی الآمال باب اول فصل ششم.
19.انبیاء / 89، ... پروردگارا مرا تنها (و وارث) مگذار و تو بهترین وارثانی. حبیب التیر 345/1 .
20.فروغ ولایت / 97.
21.هنگامی که خواهر عمرو بن عبدود کنار جسد برادر آمد، زره و لباسش را همچنان بر تنش دید و سلاحش نیز در کنارش افتاده بود، گفت: کشنده ی او مردی بزرگ بود و لذا هرگز بر او نخواهم گریست. بحارالأنوار 20/ 261.
22.بحارالأنوار 216/20 ، فروغ ولایت / 97
23.بقره / 31، و علم الآم الأسماء کلها»، و خدای عالم همه ی اسماء را به آدم (علیه السلام) تعلیم فرمود.
24.کهف / 65، و علمناه من لدنا علماء ، و هم از نزد خود، وی را علم بیاموختیم.
25. یوسف / 101، رب قد آتیتنی من المللک و علمتنی من تأویل الأحادیث. بارالها تو مرا سلطنت و عزت بخشیدی، و تعبیر خواب به من آموختی
26.انبیاء / 80، و علمناه صنعه لبوس لکم» و ما به داود صنعت زره ساختن آموختیم.
27.نمل /16 وعلمنا منطق الطیر ما را زبان مرغان آموختند.
28. آل عمران / 48 و یعلمه الکتاب و الحکمة والتوریة و الإنجیل. و خداوند به عیسی، تعلیم کتاب و حکمت و تورات و انجیل بیاموزد.
29.نساء / 113 و علمک ما لم تکن تغلم. و آنچه را که تو نمی توانستی بدانی به تو آموخت.
30. ضحی / 5، ولسوف یعطیک ربک فترضی» و پروردگار تو به زودی به تو چندان عطا کند که تو راضی شوی.
31.بقره / 253، بعضی از این پیامبران را بر بعضی دیگر فضیلت و برتری دادیم.
32.شبهای پیشاور / 488
33.جهت اطلاع بیشتر به کتاب ارزشمند شبهای پیشاور، تألیف علامه ی متبحر حاج سلطان الواعظین (رحمه الله) ، مجلس هفتم مراجعه نمایید.
34.امالی شیخ صدوق (رحمه الله) ، م 73 ح 18.
35.ینابیع المودة 2/ 237.
36.شبهای پیشاور / 315.
37.همان.
38.نحل /15، و علامات و بالنجم هم یهتدون». و نشانه هایی پدید کرد، و رهروان به ستارگان راه می یابند.
39.کافی 1/ 231 ح 2.
40.بقره / 257، خدا سرپرست کسانی است که ایمان آورده اند، آنان را از تاریکی ها(ی کفر و شرک) به سوی نور ایمان و یقین بیرون می برد
41.تفسیر جامع 1/ 373.
42.عیون اخبار الرضا ع 1/ 59 ح 29، قطره یی از دریای فضایل اهل بیت ع 1/ 462.
43.قطرهایی از دریای فضایل اهل بیت عالی 1/ 259.
44. کافی 1/ 475 ح 34.
45.تفسیر جامع 7/ 323، کافی 1/ 232 ح 3.
 41.تفسیر جامع 1/ 373.
42.عیون اخبار الرضا ع 1/ 59 ح 29، قطره یی از دریای فضایل اهل بیت ع 1/ 462.
43.قطرهایی از دریای فضایل اهل بیت عالی 1/ 259.
44. کافی 1/ 475 ح 34.
45.تفسیر جامع 7/ 323، کافی 1/ 232 ح 3.
46.ینابیع المودة 402/3 ، عیون اخبار الرضا (علیه السلام) 6/2 ح 13.
47.اصبغ بن نباته تمیمی کوفی، ابوالقاسم، مردی پارسا و از شخصیت های بارز شیعه، از جمله خواص اصحاب علی (علیه السلام). وی در جنگ های جمل، صفین و نهروان در خدمت مولای متقیان حضور داشته و رشادت های او در کتب سیره و حدیث ضبط گردیده است. آثار ارزشمندی از اصبغ بر جای مانده که قرن ها مورد استفاده ی دانشمندان و محققان قرار گرفته، از جمله: روایت عهدنامه ی حضرت علی (علیه السلام) به مالک اشتر نخعی است. جمعی از راویان هم چون ابوالجارود، ابوحمزه، حارث ابن المغیرة، خالدبن نوفلی، سعدبن طریف و عبدالحمید طایی از او روایت کرده اند. دایرة المعارف تشیع 2 /206.
48.نباء / 1 و 2، یکدیگر را از چه می پرسند، از آن خبر بزرگ.
49.تفسیر جامع 7/ 323.
 50.مفردات راغب.
 51.غاشیه / 25 و 26، قطعا بازگشتشان به سوی ماست، آن گاه قطعأ حسابشان بر عهده ی ماست.
52. امالی شیخ طوسی (رحمه الله) م 14 ح 59.
53.حله: ازار، رداء، جامعه نو، پوشاکی که همه ی بدن را بپوشاند.
54.تفسیر